بیع شرط یا بیع خیاری

بیع شرط یا بیع خیاری

در این مقاله با بیع شرط یا بیع خیاری، مالکیت مبیع، تعیین مدت خیار، ضرورت تعیین مدت خیار، اسقاط خیار در بیع خیاری و تفاوت بیع شرط با خیار شرط آشنا شوید.

در صورت هرگونه سوال راجع به بیع شرط یا بیع خیاری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان به صورت تلفنی یا حضوری مشاوره حقوقی داشته باشید.

رزرو آنلاین وقت مشاوره

با انتخاب وکیل برگزیده دادپویان با بهترین وکیل پایه یک متناسب با موضوع خود مشاوره بگیرید.
دادپویان

بیع خیاری در اصطلاح علم حقوق، بیعی است که در آن برای یکی از طرفین یا هر دو طرف (فروشنده و مشتری) و یا شخص ثالث در مدت معین اختیار فسخ بیع شرط شود. استفاده از خیار شرط بسته به اراده‌ صاحب آن است و اعمال آن منوط به تخلف از انجام تعهد نمی‌باشد.
البته این بیع اعم از بیع شرط است زیرا هر شرط خیاری، بیع را به‌ صورت بیع شرط در نمی‌آورد درحالی ‌که بیع شرطی گونه‌ای از بیع خیاری است چون در هر حال در بیع شرطی هم خیار، شرط می‌شود.

خیار در لغت به معنای برتر، افضل و اختیار داشتن آمده است. در اصطلاح به حق یک طرف و یا هر دو طرف عقد در فسخ معامله خیار می‌گویند.

مالکیت مبیع

در بیع خیاری مالکیت مشتری بر مبیع پیش از تمام شدن مهلت خیار وضع قطعی و ثابتی ندارد زیرا شخصی که خیار فسخ برای او قرار داده شده است هر وقت بخواهد می‌تواند معامله را برهم بزند و درنتیجه مالکیت مبیع را به مالک قبلی آن برگرداند. البته باید توجه داشت که مالکیت مبیع در این بیع از زمان انعقاد عقد منتقل خواهد شد نه از زمان انقضای مدت خیار فسخ.

بیع شرط یا بیع خیاری

تعیین مدت خیار

درصورتی که در هنگام انعقاد عقد بیع طرفین شرط نمایند که اختیار فسخ و برهم زدن معامله وجود داشته باشد. چنین شرطی درصورتی صحیح است که مدت خیار معین باشد و در غیر این‌صورت هم شرط و هم بیع باطل است. البته ذکر ابتدای مدت خیار لازم نیست زیرا برابر ماده‌ ۴۰۰ ق.م (قانون مدنی) در صورتی که ابتدای مدت ذکر نشود، ابتدای مدت از تاریخ انعقاد عقد بیع است. هم‌چنین ممکن است ابتدای مدت خیار، مدتی پس از انعقاد بیع آغاز شود.

به عبارت دیگر در بیع خیاری اگر چه مدت خیار باید معلوم باشد اما لازم نیست این مدت متصل به عقد باشد بلکه ممکن است مدت معین‌شده منفصل از عقد باشد مثل این‌که عقد بیع نسبت به یک اتومبیل منعقد شود و طرفین ابتدای مدت خیار را از دو ماه پس از انعقاد عقد بیع و به مدت یک ماه قرار دهند. هم‌چنین مدت خیار نمی‌تواند دایمی باشد زیرا با توجه به ماده‌ ۴۰۱ ق.م مدت خیار باید معین باشد و درعرف به مدتی معین می‌گویند که ابتدا و انتهایش معلوم باشد.

نکته‌ دیگر این‌که پس از انعقاد عقد بیع درصورتی که بروز حوادثی مانند زلزله و سیل (قوه‌ قاهره) مانع استفاده از حق خیار شود؛ مدت استفاده از خیار برای صاحب خیار تا برطرف شدن این حوادث ادامه پیدا می‌کند.

ضرورت تعیین مدت خیار

دلیل لزوم تعیین مدت برای خیار در بیع خیاری این است که درصورت عدم تعیین مدت، شرط مجهول می‌شود و مجهول بودن آن موجب جهل در ارزش مبیع می‌شود، زیرا وجود خیار شرط و مدت آن در بیع در ارزش مبیع تاثیر گذار است. نامعین بودن مدت خیار درصورتی که خیار برای فروشنده باشد موجب کاهش ارزش مبیع برای مشتری به مقدار نامعینی می‌گردد. اگر خیار برای مشتری و مدت آن نامعلوم باشد، قیمت مبیع به میزان نامعینی افزایش خواهد یافت و بنابراین در هر دو صورت ارزش مبیع مجهول می‌شود. جهل به مبیع نیز مطابق ماده‌ی۲۳۳ ق.م باعث بطلان بیع خواهد شد در حالی‌ که با معین بودن مدت خیار میزان تغییر در ارزش مبیع معلوم است.

بیع شرط یا بیع خیاری

اسقاط خیار در بیع خیاری

خیار شرط در بیع خیاری به چند طریق از بین می‌رود که عبارتند از :

  • بوسیله‌ لفظ: صاحب خیار می‌تواند با استفاده از الفاظ، خیار شرط را از بین ببرد. البته برای اسقاط خیار لازم است الفاظ صریح بکار برود. یعنی مثلا، صاحب خیار بگوید من خیار خودم را ساقط کردم.
  • به دلالت: ممکن است صاحب خیار، حق فسخ خود را با استفاده از لفظ ساقط نکند بلکه کاری انجام دهد که دلالت بر اسقاط خیار او بنماید، یعنی تصرفاتی در مبیع انجام دهد که بیانگر ساقط نمودن خیارش باشد مانند این‌که صاحب خیار مبیع را بفروشد یا مثلا مبیع را ازبین ببرد.
  • مرگ صاحب خیار: درصورتی که خیار برای یکی از طرفین شرط شده باشد و استفاده از خیار تنها به شخص او اختصاص داده شده باشد، پس از مرگ این شخص خیارش نیز از بین می‌رود و به ورثه منتقل نمی‌شود. خیار شرط ممکن است به قید مباشرت و اختصاص به شخص مشروط له قرارداده شود. دراین صورت منتقل به وارث نخواهد شد.
    هم‌چنین اگر خیار برای شخصی غیر از طرفین معامله وجود داشته باشد، پس از مرگ او خیار به ورثه منتقل نخواهد شد بلکه ساقط می‌شود.هرگاه شرط خیاربرای شخصی غیرازمتعاملین شده باشدمنتقل به ورثه نخواهدشد.

تفاوت بیع شرط با خیار شرط

اگر بخواهیم ماهیت و ذات این دو را با هم مقایسه کنیم باید بگوییم که تفاوتی وجود ندارد. اما با دقت متوجه می‌شویم که می‌توان دو تفاوت را برای آن‌ها متصور شد.

اولین تفاوت این است که خیار شرط یک خیار مشترک می‌باشد و به عبارت دیگر این خیار هم متعلق به بایع است و هم متعلق به مشتری و حتی می‌تواند برای ثالث در نظر گرفته بشود.

این در حالی است که بیع شر‌‍ط تنها متعلق به بایع می‌باشد. تفاوت دوم از این قرار است که در خصوص خیار شرط ما نمی‌گوییم که اعمال آن مشروط است به پرداخت ثمن و یا این که اعمال آن منوط است به تسلیم مبیع. ولی در خصوص بیع شر‌ط بیان می‌کنیم که تنها زمانی بایع می‌تواند بیع شرط را فسخ کند که تمام ثمن و یا آن قسمت از ثمن که شرط شده است را پرداخت کند. بنابراین برای اعمال خیار در بیع شر‌ط شرایطی وجود دارد که این شرایط را در خیار شرط ملاحظه نمی‌کنیم.

پیشنهاد ما به شما قبل از هر اقدام حقوقی یا کیفری، مشاوره رایگان با وکلای پایه یک دادگستری است که تا قبل از گرفتار شدن در دام حقوقی یا کیفری، بتوانید راه حل مناسبی را پیدا کنید. بهترین گزینه برای مشاوره حقوقی وکیل آنلاین است.

حق الوکاله مناسب

تضمین کیفیت در سریعترین زمان ممکن تا حصول نتیجه مطلوب با وکلای مجرب و متخصص
دادپویان

تیم پشتیبانی دادپویانمشاهده نوشته ها

Avatar for تیم پشتیبانی دادپویان

تیم پشتیبانی موسسه حقوقی دادپویان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *