آیین نامه اجرایی نظارت بر رفتار قضات
در این مقاله آشنا میشوید با: آیین نامه اجرایی نظارت بر رفتار قضات، تخلفات انتظامی، آیین رسیدگی به تخلفات انتظامی، تعلیق قاضی و رسیدگی به صلاحیت قضات. تا پایان مقاله با ما همراه باشید.
برای شکایت از قاضی، می توانید با وکیل کیفری در ارتباط باشید.
آیین نامه اجرایی نظارت بر رفتار قضات مصوب 1392/2/30
در اجرای ماده 55 قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 17/7/1390 مجلس شورای اسلامی و بنا به پیشنهاد وزیر دادگستری، آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضات به شرح مواد آتی تصویب میشود:
کلیات
ماده 1
عبارات اختصاری در این آییننامه در معانی زیر به کار رفته است:
دادگاه عالی: دادگاه عالی انتظامی قضات.
دادگاه عالی تجدید نظر: دادگاه عالی تجدید نظر انتظامی قضات.
دادسرا: دادسرای انتظامی قضات.
دادستان: دادستان انتظامی قضات.
دادیار: دادیار انتظامی قضات.
دادگاه عالی صلاحیت: دادگاه عالی رسیدگی به صلاحیت قضات.
سابقه قضایی: مدتی که دارنده پایه قضایی در مراجع قضایی اشتغال دارد.
دادگاه عالی تجدید نظر صلاحیت: دادگاه عالی تجدیدنظر رسیدگی به صلاحیت قضات.
مرجع صالح کیفری: دادسرا یا دادگاه صالح رسیدگی به جرائم قضات.
کمیسیون: کمیسیون رسیدگی به صلاحیت قضات.
دبیر: دبیر کمیسیون رسیدگی به صلاحیت قضات.
قانون: قانون نظارت بر رفتار قضات مصوب 17/7/1390 مجلس شورای اسلامی.
آیین نامه: آیین نامه اجرایی قانون نظارت بر رفتار قضات.
برای مشاوره حقوقی با وکیل، می توانید با موسسه وکالت دادپویان در تماس باشید.
ماده 2
نظارت انتظامی بر عملکرد و رفتار قضات از حیث رعایت شئون قضایی و رسیدگی به تخلفات و صلاحیت قضایی آنها براساس قانون و آیین نامه میباشد.
ماده 3
تمامی قضاتی که به حکم رییس قوه قضاییه به سمت قضایی منصوب میشوند از جمله قضات آزمایشی و قضات جانباز حالت اشتغال مشمول قانون میباشند.
ماده 4
به تخلفات قضات دادگاه و دادسرای ویژه روحانیت اعم از روحانی و غیر روحانی که حین یا به سبب خدمت قضایی در آن نهاد مرتکب شوند مطابق آییننامه دادسراها و دادگاه های ویژه روحانیت رسیدگی میشود.
فصل اول ـ تشکیلات
ماده 5
دادگاه عالی و دادگاه عالی تجدیدنظر در تهران تشکیل میشود و بنا به تشخیص رییس قوه قضائیه دارای شعب متعدد است. هر شعبه دارای یک رییس و دو مستشار میباشد.
تبصره ـ رییس شعبه اول دادگاه عالی بر شعب دادگاه عالی و دادگاه عالی تجدیدنظر نظارت اداری دارد.
ماده 6
ترفیع پایه قضایی دارندگان پایه قضایی به موجب دستور العملی است که توسط رئیس شعـبه اول دادگاه عالی پیشنهاد و به تصویـب رییس قوه قضاییه خواهد رسید.
ماده 7
دادستان به تعداد کافی دارای معاون و دادیار است و میتواند اختیارات و وظایف قابل تفویض خود را به معاونین دادسرا محول نماید.
فصل دوم ـ تخلفات انتظامی
ماده 8
منظور از درج نکردن مشخصات خود موضوع بند1 ماده 14 قانون درج نکردن نام و نام خانوادگی و سمت قاضی میباشد.
ماده 9
عدم شرکت قاضی در جلسات هیأتها و کمیسیونهای موضوع بند 6 ماده 14 قانون چنان چه در وقت غیر اداری باشد در صورتی تخلف محسوب میشود که قبلا تمایل قاضی اخذ شده باشد.
ماده 10
مدیران بخشهای مختلف قضایی موظفند تخلفات قضات موضوع قسمت اخیر بند دو و بند هفت ماده چهارده، بند دو ماده پانزده و بند چهار ماده شانزده قانون را به کارگزینی قضات و دادسرا گزارش نمایند. کارگزینی نیز موظف است به محض اطلاع از هر طریق، مراتب را به دادسرا اعلام نماید.
ماده 11
در صورتی که قاضی قبل از لازم الاجراء شدن قانون مبادرت به اخذ پروانه مشاغل موضوع بند 2 ماده 17 قانون نموده باشد باید در اسرع وقت پروانه خود را به مرجع مربوطه تحویل و تا زمانی که به شغل قضا اشتغال دارد حق فعالیت در مشاغل مزبور و نیز اشتغال به موارد مذکور در ماده دو قانون تجارت را ندارد.
ماده 12
منظور از عمل خلاف عرف مسلم قضات موضوع تبصره بند 6 ماده 17 قانون هر فعل یا ترک فعلی است که موجب تخفیف جایگاه قاضی یا ایجاد بدبینی یا بی اعتمادی مردم نسبت به دستگاه قضایی گردد؛ مانند استعمال الفاظ نامناسب با شان قضایی، تندخویی نسبت به مراجعین یا همکاران دفتری و قضایی، استفاده از لباس نامناسب و غیر متعارف در ملاء عام یا محل کار، ارتباط نا متعارف با طرف پرونده وکلاء یا کارشناسان، هم نشینی با افراد ناباب و کسانی که دارای سوء شهرت هستند.
ماده 13
تعقیب انتظامی از حیث رفتار خلاف شان قضایی در جرائم عمدی موضوع بند 6 ماده 13 قانون منوط به صدور حکم محکومیت قطعی در امر کیفری نمیباشد. لکن صرف محکومیت قطعی از سوی مرجع صالح کیفری برای تعقیب و کیفر انتظامی کافی است.
ماده 14
کسانی که براساس ماده 21 قانون درخواست دریافت معادل وجوه پرداختی به صندوق بازنشستگی را نمودهاند. اداره کل کارگزینی قضات و امور مالی قوهقضاییه مکلفند حداکثر ظرف سه ماه نسبت به تمهید مقدمات قانونی پرداخت وجوه مزبور در حدود امور مربوط به وظائف خود اقدام نمایند.
فصل سوم ـ آیین رسیدگی به تخلفات انتظامی
ماده 15
شکواییه انتظامی باید حاوی نکات ذیل باشد:
1ـ نام، نام خانوادگی، نشانی اقامتگاه، کدپستی، کدملی، و در صورت امکان شماره تلفن ثابت، تلفن همراه، دورنگار، پست الکترونیک.
2ـ سمت شاکی انتظامی در پرونده قضایی و ذکر شماره پرونده در صورتی که شکایت ناظر به پرونده باشد.
3ـ هویت قاضی یا قضات مورد شکایت.
4ـ مشـخص بودن (کلی نبودن) شکوائیه و در صـورت امکان ارائه مستندات اثبات شکایت.
5 ـ امضاء شاکی یا نماینده قانونی وی و در صورت عجز از امضاء، اثر انگشت او.
تبصره 1ـ در صورتی که شکوائیه فاقد یکی از نکات مزبور باشد، بایگانی میشود.
تبصره 2ـ در صورتی که شکوائیه فاقد برخی از نکات فوق باشد لکن به تشخیص دادستان موضوع مهم و قابل رسیدگی باشد. در اجرای تبصره1 ماده 22 قانون، شکوائیه به دادیار ارجاع و دادیار مزبور رسیدگی و اظهار نظر مینماید.
تبصره 3ـ نماینده قانونی اعم است از وکیل، ولی، وصی، قیم و یا اشخاصی که قائم مقام قانونی محسوب میگردند. در صورتی که اقامه شکایت از طرف وکیل باشد باید حق داشتن شکایت انتظامی در وکالتنامه تصریح شده باشد.
تبصره 4ـ شکایات واصله به دادگستری مراکز استانها موضوع ماده 23 قانون با رعایت نکات فوق الذکر در دبیرخانه ثبت و ظرف یک هفته جهت رسیدگی به دادسرا ارسال میگردد.
ماده 16
مرکز حفاظت و اطلاعات کل قوه قضاییه در صورت وصول گزارش هایی علیه قضات موضوع را به دادستان گزارش نموده و پس از اخذ مجوز قضایی لازم و با رعایت شئون قضایی و به نحوی که به حیثیت قضایی قاضی خدشهای وارد نشود تحقیقات لازم را انجام و نتیجه را در مهلت مقرر به مقام مزبور گزارش میدهد.
ماده 17
تصمیم دادسرا مبنی بر تعقیب یا منع تعقیب یا موقوفی تعقیب انتظامی و بایگانی شدن پرونده، بدون اشاره به هویت قاضی طرف شکایت از طریق مقتضی از قبیل پست الکترونیک و پیامک به اطلاع شاکی یا نماینده قانونی وی میرسد. دادن تصویر اظهارنظر مقامات دادسرا و کیفر خواست به شاکی انتظامی ممنوع است.
ماده 18
در صورتی که عمل ارتکابی علاوه بر عنوان تخلف انتظامی عنوان جزایی نیز داشته باشد، دادستان پس از جری تشریفات رسیدگی مقرر در ماده39 قانون، مدارک مربوط را جهت رسیدگی به مرجع صالح کیفری ارسال میدارد. رسیدگی انتظامی به تخلف و نیز در صورتی که فعل واحد دارای وصف انتظامی و وصف مجرمانه باشد به استناد ماده 43 قانون موقوف به تعیین تکلیف پرونده در مرجع صالح کیفری نمیباشد.
ماده 19
قضات دادسرا به منظور جلوگیری از اطاله رسیدگی باید حتیالامکان از مطالبه اصل پرونده خودداری و با ارسال تصویر شکوائیه یا تصویر اعلام و ارجاع هر یک از مقامات موضوع ماده 22 قانون، گزارش جریان پرونده به همراه تصویر اوراق مورد لزوم آن را از دادگستری مربوط مطالبه نمایند. در صورت ضرورت ملاحظه اصل پرونده، نحوه اقدام باید به گونهای باشد که مطالبه آن موجب تاخیر در رسیدگی و اقدام نگردد و پس از وصول حداکثر ظرف مدت دو ماه نسبت به اعاده آن اقدام نمایند.
تبصره ـ هرگاه اوراق یا اطلاعات مورد مطالبه حاوی امور سرّی امنیتی یا خلاف اخلاق باشد که شرعا اشاعه آنجایز نیست با اجازه رئیس قوه قضاییه صورت میگیرد.
ماده 20
منظور از سایر موارد مذکور در ماده 28 قانون، از قبیل عقیده دادستان به تعقیب انتظامی و عقیده دادیار به منع تعقیب، رفع نقص پرونده، عزیمت به واحد قضایی مربوط به منظور ملاحظه پرونده محلی و یا انجام تحقیق از منابع مورد نظر میباشد.
ماده 21
اظهارن ظر دادیار باید مستدل و مستند بوده و در صورت اعتقاد به وقوع تخلف نوع تخلف و ماده استنادی آن را اعلام نماید.
ماده 22
دادیار پس از رسیدگی، در صورت عدم کشف تخلف صرفا راجع به قاضی یا قضات مورد شکایت و یا مورد اعلام و ارجاع یکی از مقامات موضوع ماده 22 قانون اظهار نظر مینماید.
ماده 23
چنان چه بعد از صدور حکم دادگاه عالی معلوم گردد، حکم مقرر در ماده 19 قانون مبنی بر تجمیع اعمال نگردیده واحد اجرای احکام، پروندههای مربوط را تجمیع و جهت صدور حکم مقتضی به آخرین شعبه دادگاه صادر کننده حکم قطعی ارسال و در صورتی که یکی از احکام قطعی از دادگاه عالی تجدیدنظر صادر شده باشد پروندهها به دادگاه مزبور ارسال خواهد شد. در این صورت دادگاه، احکام قبلی را نقض و مطابق ماده 19 قانون انشاء رأی مینماید.
ماده 24
هر شخص نسبت به اشتباه یا تقصیر قاضی منجر به خسارت ادعائی داشته باشد باید بدواً حسب مورد به دادسرا یا دادگاه عالی مراجعه نماید. در صورت احراز اشتباه یا تقصیر قاضی در دادگاه عالی مدعی میتواند برای جبران خسارت ناشی از تقصیر یا اشتباه قاضی به دادگاه عمومی تهران مراجعه و طرح دعوی نماید.
ماده 25
دادگستری تهران مکلف است یکی از شعب دادگاههای عمومی حقوقی را که قاضی آن از تجربه و تخصص لازم برخوردار باشد جهت رسیدگی به دعاوی موضوع ماده 30 قانون اختصاص دهد.
ماده 26
به منظور اجرای آراء قطعی دادگاه های موضوع قانون، معاونت اجرای احکام انتظامی به سرپرستی احد از معاونین دادسرا و با ابلاغ دادستان تاسیس میشود.
ماده 27
کارگزینی قضات قوه قضاییه و سایر مراجع ذی ربط مکلف به اجرای احکام ابلاغی از ناحیه دادسرا میباشند.
ماده 28
پس از اعلام تخلف علیه دادستان، اعضای دادگاه عالی و عالی تجدیدنظر، دادستان کل کشور موظف به انجام تحقیقات مقدماتی است. چنان چه دلائل و قرائن کافی بر وقوع تخلف باشد مقام مزبور با صدور کیفر خواست پرونده را به هیأت موضوع ماده 7 قانون ارسال مینماید. تحقیقات مقدماتی و صدور کیفر خواست توسط شخص دادستان کل کشور به عمل میآید.
فصل چهارم ـ تعلیق قاضی
ماده 29
دادستان میتواند بررسی موضوع ماده 39 قانون را به معاون خود یا یکی از دادیاران محول نماید.
ماده 30
دادستان میتواند تکلیف مذکور در تبصره2 ماده 39 قانون را به معاون یا دادیاری که پرونده جهت رسیدگی و اظهار نظر انتظامی به او ارجاع شده محول نماید.
ماده 31
چنان چه دادستان دلایل و قرائن بر توجه اتهام به قاضی را جهت اعمال ماده 39 قانون کافی نداند، پرونده انتظامی بایگانی و چنان چه مرجع کیفری صالح درخواست تعلیق کردهباشد، مراتب به آن مرجع اعلام میگردد.
ماده 32
احضار قاضی در جرایم غیر عمدی که بدون تعلیق و پس از اجازه دادستان صورت میگیرد و نیز احضار قاضی به عنوان شاهد و مطلع و همچنین ابلاغ کیفر خواست و قرار تعلیق تعقیب انتظامی در صورتی که شاغل در دادگستری استان باشد فقط از طریق رییس کل دادگستری استان مربوط و در غیر این صورت از طریق بالاترین مقام مسئول واحد قضایی مربوط و به صورت محرمانه به عمل میآید.
ماده 33
با صدور حکم انفصال دائم یا سلب صلاحیت از طرف دادگاه عالی یا دادگاه عالی صلاحیت، قاضی منفصل یا سلب صلاحیت شده تا قطعی شدن حکم به واسطه انقضای موعد یا صدور حکم از سوی دادگاه عالی تجدیدنظر یا دادگاه عالی تجدیدنظر صلاحیت از کار قضایی منع میشود.
تبصره ـ در صورتی که قاضی محکوم علیه از حکم صادره تجدیدنظر خواهی نماید، دادگاه عالی تجدیدنظر یا دادگاه عالی تجدیدنظر صلاحیت باید حداکثر ظرف دو ماه رسیدگی و مبادرت به صدور رای نماید.
ماده 34
در صورتی که درخواست دادستان مبنی بر تعلیق قاضی از طرف دادگاه رد شود با کشف دلیل جدید، درخواست مجدد تعلیق بلامانع است.
ماده 35
در جرائم غیر عمدی و موارد اجرای محکومیت مالی چنان چه تعقیب یا اجرای حکم مستلزم جلب یا بازداشت قاضی باشد مراتب جهت اعمال ماده 39 قانون به دادستان اعلام میشود.
ماده 36
بازرسی محل کار قاضی در جرائم غیر مشهود، بازرسی بدنی و بازرسی از خودرو، و وسایل تحت تصرف قاضی بدون اجازه دادستان ممنوع است.
ماده 37
قاضی که قبل از لازم الاجرا شدن قانون از شغل قضاء معلق شده و پرونده وی هنوز تعیین تکلیف نگردیده نیز از مزایای ماده 42 قانون برخوردار خواهد شد.
ماده 38
در صورت محکومیت قاضی، یک سوم حقوق و مزایایی که به وی پرداخت گردیده قابل استرداد نخواهد بود.
فصل پنجم ـ رسیدگی به صلاحیت قضات
ماده 39
پس از تردید در صلاحیت قاضی از سوی یکی از مقامات مندرج در ماده 44 قانون، گزارش به همراه مستندات به کمیسیون ارسال و با دستور دبیر در دبیرخانه ثبت میشود. در صورت نیاز به تحقیقات بیشتر با تشخیص کمیسیون تحقیقات لازم به نحو مقتضی بعمل خواهد آمد.
ماده 40
کمیسیون میتواند نمایندگانی را جهت تحقیق و بررسی به محل اعزام نماید کلیه مدیران قضایی استانها و ادارات ذیربط مکلفند همکاری لازم را با نمایندگان اعزامی بعمل آورده و کلیه اسناد و مدارک و مستندات را در اختیار آنها قرار دهند.
ماده 41
رسیدگی کمیسیون محرمانه بوده و تحقیقات لازم باید تا حدامکان، بگونهای انجام شود که حیثیت قاضی مزبور و تشکیلات قضایی مخدوش نگردد.
ماده 42
چنان چه قاضی که صلاحیت او مورد تردید قرار گرفته است فوت کند یا بازخرید یا بازنشسته و یا به هر نحو از خدمت قضایی به طور دائم منفک شود رسیدگی متوقف و پرونده امر بایگانی میشود.
ماده 43
در صورت تکمیل تحقیقات، پرونده در جلسه کمیسیون مطرح و قاضی که در صلاحیت او تردید شده است به نحو مقتضی دعوت و پس از تفهیم جهات تردید در صلاحیت، توضیحات وی استماع و در صورت استمهال، مهلت کافی جهت تدارک دفاع داده میشود. عدم حضور قاضی مورد نظر مانع رسیدگی نخواهد بود.
تبصره ـ وقت جلسه باید طوری تعیین شود که فاصله بین ابلاغ وقت به قاضی و روز جلسه کمتر از سه روز نباشد.
ماده 44
در صورتی که رای اکثریت اعضاء کمیسیون بر عدم صلاحیت قاضی باشد پرونده جهت رسـیدگی و صدور حکم به دادگاه صلاحیت ارسال والا بایگانی خواهد شد.
ماده 45
دادگاه عالی صلاحیت پس از وصول پرونده و تعیین وقت رسیدگی، در وقت مقرر با حضور تمامی اعضاء تشکیل میگردد، قاضی که در صلاحیت او تردید شده جهت حضور در جلسه دادگاه و دفاع به نحو مقتضی دعوت میشود پس از تفهیم جهات تردید، مدافعات وی استماع و صورتمجلس میگردد. عدم ارائه لایحه دفاعیه یا عدم حضور قاضی مزبور در دادگاه، مانع رسیدگی نخواهد بود. در صورت ضرورت یا تشخیص دادگاه، دبیر یا یکی دیگر از اعضاء کمیسیون در جلسه شرکت نموده و توضیحات لازم را ارائه میدهد.
ماده 46
چنان چه دادگاه عالی صلاحیت، تحقیقات انجام شده را ناقص تشخیص دهد با ذکر موارد نقص، پرونده را به کمیسیون اعاده میکند. کمیسیون موظف است موارد نقص را برطرف و در صورت اقتضاء با اظهارنظر مجدد، پرونده را به دادگاه عالی اعاده نماید.
ماده 47
محکوم علیه میتواند تقاضای تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر در ماده 48 قانون به دفتر دادگاه عالی صلاحیت تقدیم نماید.
ماده 48
در صورتی که درخواست تجدیدنظر خارج از مهلت قانونی تقدیم شده باشد دادگاه عالی صلاحیت قرار رد صادر مینماید و این قرار قابل اعتراض در دادگاه عالی تجدیدنظر صلاحیت میباشد.
ماده 49
پس از وصول پرونده به دادگاه عالی تجدیدنظر صلاحیت، دادگاه به اعتراض رسیدگی و تصمیم مقتضی اتخاذ مینماید. در صورت لزوم، دادگاه میتواند تجدیدنظر خواه را جهت ادای توضیحات دعوت و در صورت نقص در تحقیقات، با ذکر مورد یا موارد نقص پرونده را به کمیسیون اعاده نماید. کمیسیون موظف است نواقص را رفع و پرونده را اعاده نماید.
ماده 50
پس از قطعیت حکم پرونده به حوزه ریاست قوه قضاییه ارسال تا در صورتی که رئیس قوه قضاییه آن را تائید و دستور اجرای آن را صادر نماید، مراتب جهت اقدام متقضی، از طریق اجرای احکام دادسرا به اداره کل کارگزینی قضات اعلام شود. رونوشت نامه نیز جهت درج در سوابق به دبیرخانه کمیسیون منعکس میشود.
ماده 51
پروندههایی که قبل از اجرای قانون در کمیسیون کارشناسی مطرح گردیده، در صورتی که منتهی به اتخاذ تصمیم نهایی در محکمه عالی انتظامی قضات گردیده و بایگانی شده، از شمول قانون خارج میباشد و پرونده هایی که در جریان رسیدگی میباشد هر چند مسبوق به اظهار نظر در کمیسیون کارشناسی و محکمه عالی انتظامی قضات باشد، مشمول قانون است.
ماده52 ـ این آیین نامه در 52 ماده و 8 تبصره در تاریخ 25/2/1392 به تصویب رئیس قوه قضاییه رسید.
بدون دیدگاه