قیم و حدود اختیارات آن

قیم و حدود اختیارات آن

در این مقاله با قیم و حدود اختیارات آن، قیم کیست و قیومیت چیست، وظایف قیم، موارد عدم اختیار قیم، اشخاصی که نباید به سمت قیومیت تعیین شوند، افراد مقدم تر برای قیومیت و نکاتب در خصوص نصب قیم آشنا شوید.

در صورت هرگونه سوال راجع به قیم و حدود اختیارات آن می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان به صورت تلفنی یا حضوری مشاوره حقوقی داشته باشید.

رزرو آنلاین وقت مشاوره

با انتخاب وکیل برگزیده دادپویان با بهترین وکیل پایه یک متناسب با موضوع خود مشاوره بگیرید.
دادپویان

قیم کیست و قیومیت چیست؟

قیم در لغت به معنای سرپرست‌‌‌‌‌‌ و حمایت کننده می‌ باشد‌‌‌‌‌‌. در اصطلاح عامه قیم شخصی است که وظیفه اداره امور شخص محجور مانند کودک یا مجنون را بر عهده می‌گیرد.

قیمومت نیز به معنای بر عهده گرفتن امور شخص محجور ‌‌‌‌‌‌می‌باشد.

در قانون مدنی کتاب دهم به طور کامل به حجر و قیمومیت پرداخته شده است. از جمیع تعاریف ارائه شده در قانون ‌‌‌‌‌‌می‌توان به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این نتیجه رسید که قیم شخصی است که دادگاه و مراجع قانونی در صورت نبودن ولی و وصی برای نگهداری و اداره اموال شخص محجور تعیین ‌‌‌‌‌‌می‌کنند. محجور شخصی است که اهلیت لازم برای تصرف در اموالش را ندارد.

وظایف قیم

  • از وظایف قیم این است که، قیم قبل از مداخله در امور مالی محجور صورت جامعی ای از کلیه دارایی را تهیه را نماید و یک نسخه از آن را که به امضای خود رسیده برای دادستانی که محجور در آن حوزه سکونت دارد بفرستد و دادستان یا نماینده او باید نسبت به میزان دارایی محجور تحقیقات لازم را انجام دهد.
  • از دیگر وظایف قیم مراقبت به درمان و بهداشت محجور است. قیم باید هزینه زندگی محجور و افراد واجب نفقه او و هم چنین هزینه معالجه آن ها در بیمارستان و دیگر هزینه ها را بپردازد.
  • اسناد و اشیا قیمتی محجور را با اطلاع دادستان در محل امنی نگهداری کند و وجوه نقدی را که مورد احتیاج نیست در یکی از بانک های معتبر بگذارد.
  • لااقل سالی یک بار حساب تصدی خود را به دادستان یا نماینده او بدهد.
  • قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از رشد و رفع حجر به مولی علیه سابق خود بدهد.
  • هر گاه قیمومت او قبل از رفع حجر خاتمه یابد باید حساب زمان تصدی به قیم بعدی داده شود.

قیم و حدود اختیارات آن

حدود و اختیارات قیم چیست؟

هر فردی، برای انجام وظایف و مسئولیت های خود و اداره اموری که به وی واگذار شده است، باید اختیاراتی داشته باشد. درباره قیم نیز چنین است و زمانی که تصدی امور محجور، به او واگذار می گردد، باید اختیاراتی نیز داشته باشد. به همین منظور، در قانون امور حسبی، اختیاراتی برای قیم، در نظر گرفته شده که از جمله آن ها، می توان به موارد ذیل، اشاره کرد:

  • اداره اموال و دارایی محجور

قیم، با لحاظ نفع مولی علیه (محجور)، باید اموال و دارایی او را به بهترین نحو، اداره کند. هم چنین، قیم، با تصویب مدعی العموم، می تواند مال غیر منقول مولی علیه را بفروشد یا رهن بگذارد. در خصوص اموال منقول محجور نیز قیم، این اختیار را دارد که اقدام به فروش آن ها کرده و با پول آن، مال دیگری خریده یا به هر نحو که به صلاح محجور است، رفتار کند.

  • فروش اموال ضایع شدنی محجور

از حدود اختیارات قیم و وظایف و مسئولیت های او، این است که اقدام به فروش اموال ضایع شدنی محجور کند و با حاصل فروش آن ها، مال دیگری بخرد یا آن را به گونه ای که به مصلحت محجور است، خرج کند.

  • تربیت و اصلاح حال محجور

بر اساس آن چه ماده 79 قانون امور حسبی می گوید، یکی از وظایف و مسئولیت های قیم و حدود اختیارات او، این است که نهایت سعی خود را در تربیت و رعایت مصلحت محجور بنماید.

  • اجازه اشتغال به کار یا پیشه‌ به محجور

یکی از حدود اختیارات قیم، این است که در صورتی که مصلحت بداند، می تواند به محجور، اجازه اشتغال به شغلی را بدهد.

قیم و حدود اختیارات آن

  • طلاق و ازدواج محجور

یکی از حدود اختیارات قیم، این است که در صورت صلاحدید پزشک و اجازه دادستان، می تواند برای محجور، عقد ازدواج منعقد کرده یا در صورت نیاز و با اجازه دادستان، امور طلاق او را انجام دهد.

شایان ذکر است، قیم می تواند برای انجام امور قیمومت و وظایف و مسئولیت های خود، مطالبه اجرت یا دستمزد کند. میزان اجرت، با توجه به میزان کار قیم، مقدار اشتغالی که از امر قیمومت برای او حاصل می شود، محلی که قیم در آن جا اقامت دارد و میزان درآمد مولی علیه، تعیین می گردد.

موارد عدم اختیار قیم

به طور کلی قیم اختیار انجام دادن کاری را که باعث ضرر یا تلف اموال محجور ‌‌‌‌‌‌می‌شود ندارد. اما در قانون به موارد زیر به طور خاص اشاره شده است:

  • معامله با خود

قانون اجازه انجام هیچ گونه معامله محجور با خود قیم را ‌‌‌‌‌‌نمی‌دهد. بر اساس ماده 1240 قانون مدنی فرقی ندارد که قیم اموال مولی علیه را به خود منتقل کند یا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این که از اموال خود چیزی را به مولی علیه انتقال دهد در هر دو صورت باطل است.

البته قیم ‌‌‌‌‌‌می‌تواند مال خود را به صورت رایگان به محجور ببخشد یا صلح کند ولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این که بخواهد وجهی دریافت نماید باطل است زیرا احتمال ضر و زیان محجور وجود دارد.

  • معامله‌‌‌‌‌‌‌ای که باعث مدیون شدن محجور شود

در ماده 1241 قانون مدنی ذکر شده است که قیم‌ ‌‌‌‌‌‌نمی‌تواند با اموال غیر منقول مولی علیه خود معامله‌‌‌‌‌‌‌ ای کند که باعث شود در نتیجه آن مولی علیه مدیون گردد. رهن گذاشتن یا فروختن نیز شامل‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این ماده ‌‌‌‌‌‌می‌شود.

برای‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این ماده استثنائی نیز در نظر گرفته شده است آن هم زمانی که‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این عمل با رعایت مصلحت و غبطه مولی علیه و همچنین با تصویب مدعی العموم انجام بگیرد.

  • قرض یا وام گرفتن بدون ضرورت و احتیاج

قیم‌ فقط زمانی ‌‌‌‌‌‌می‌تواند قرض یا وام بگیرد که ضروری باشد یا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این که نیاز باشد به طور مثال: برای تعمیر خانه نیاز به پول هست و اگر خانه تعمیر نشود باعث از بین رفتن خانه ‌‌‌‌‌‌می‌شود. در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این صورت اگر نیاز به پول وجود دارد ‌‌‌‌‌‌می‌تواند قرض یا وام بگیرد.

در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این جا برای مواردی که ضرورت ندارد یا احتیاج نیست یک استثنا مطرح شده است‌‌‌‌‌‌ یعنی زمانی که مدعی العموم اجازه بدهد‌‌‌‌‌‌.

  • ختم دعوا به صلح

بر اساس ماده 1242 قانون مدنی قیم دعوایی را که مربوط به مولی علیه ‌‌‌‌‌‌می‌شود ‌‌‌‌‌‌نمی‌تواند با صلح تمام کند مگر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این که مدعی العموم اجازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این کار را بدهد. زیرا ممکن است که نتیجه دعوا مالی باشد به طور مثال: دریافت دیه و شخص قیم‌ ‌‌‌‌‌‌نمی‌تواند کاری کند که باعث شود حق مالی مولی علیه ضایع شود.

به نظر ‌‌‌‌‌‌می‌رسد هر گونه عمل رایگان در خصوص اموال مولی علیه مانند: صلح یا هبه باطل است مگر با اجازه مدعی العموم.

قیم و حدود اختیارات آن

اشخاصی که نباید به سمت قیومت تعیین شوند

  • کسانی که خود تحت ولایت یا قیومت هستند.
  • کسانی که به علت ارتکاب جنایت یا یکی از جنبه های ذیل به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند: سرقت، خیانت در امانت، کلاهبرداری، اختلاس، هتک ناموس، منافیات عفت، جنحه نسبت به اطفال، ورشکستگی به تقصییر.
  • کسانی که حکم ورشکستگی آن ها صادر و هنوز عمل ورشکستگی آن ها تصفیه نشده است.
  • کسانی که معروف به فساد اخلاق باشند.
  • کسی که خود یا اقربا طبقه اول او دعوائی با محجور داشته باشند.

افراد مقدم تر برای قیمومت

  • خویشاوندان در صورتی که صلاحیت برای قیم شدن داشته باشند بر دیگران مقدم خواهند بود.
  • در صورت محجور شدن زن و شوهر با داشتن صلاحیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است.
  • در میان خویشان محجور زن، پدر یا مادر او مادام که محجور زن شوهر ندارد با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم است.

نکاتی در خصوص نصب قیم

  • زن نمی تواند بدون رضایت شوهر خود سمت قیمومت را قبول کند.
  • اگر زن محجور شود، شوهر با داشتن اهلیت برای قیمومت بر دیگران مقدم است.
  • هر گاه قیم پس از تاریخ نصب و پیش از ابلاغ به او عملی به عنوان قیمومت نسبت به فرد محجور کرده باشد، نافذ است.
  • برای چند نفر از اشخاصی که به قیم نیاز دارند، می توان یک قیم تعیین کرد، مگر آن که برای اداره هر کدام از آن ها نیاز به قیم جداگانه باشد.
  • هر گاه در اقامتگاه محجور دادگاهی که صلاحیت این مهم را داشته باشد، وجود نداشت، امور مزبور با نزدیکترین دادگاه صلاحیت دار به اقامتگاه محجور خواهد بود. هم چنین اگر اقامتگاه محجور معلوم نباشد، امور قیمومت با دادگاهی است که حوزه آن دادگاه یافت می شود.

پیشنهاد ما به شما قبل از هر اقدام حقوقی یا کیفری، مشاوره رایگان با وکلای پایه یک دادگستری است که تا قبل از گرفتار شدن در دام حقوقی یا کیفری، بتوانید راه حل مناسبی را پیدا کنید. بهترین گزینه برای مشاوره حقوقی وکیل آنلاین است.

حق الوکاله مناسب

تضمین کیفیت در سریعترین زمان ممکن تا حصول نتیجه مطلوب با وکلای مجرب و متخصص
دادپویان

تیم پشتیبانی دادپویانمشاهده نوشته ها

Avatar for تیم پشتیبانی دادپویان

تیم پشتیبانی موسسه حقوقی دادپویان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *